گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد دوم
مقررات اقتصادي



اشاره میکند و « رِبا » مقررات اقتصادي قرآن کریم در آیهي دویست و هفتاد و پنجم سورهي بقره با مثالی جالب به بلاي اجتماعی
275 . الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَ ا یَقُومُ الَّذِي یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ میفرماید: ص: 326
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَ ۀٌ مِن رَبِّهِ فَانْتَهَی فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَی اللّهِ وَمَنْ عَادَ
فَأُولئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ کسانی که ربا میخورند، بر نمیخیزند مگر همانند برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس،
و حال آنکه خدا معامله را «. معامله فقط همانند رباست » : دیوانه (و آشفته سَر) ش کرده است. این، بدان سبب است که آنان گفتند
حلال کرده، و ربا را حرام نموده است. و هر کس پندي از جانب پروردگارش به او رسد و (به رباخواري) پایان دهد، پس آنچه (از
سود در) گذشته (بدست آورده) فقط از آنِ اوست؛ و کارش با خداست؛ و [لی کسانی که [به ربا خواري باز گردند، پس آنان اهل
آتشند. [و] آنان در آنجا ماندگارند. نکتهها و اشارهها: 1. مسألهي ربا اولین بار در آیهي 39 سورهي روم که از سورههاي مکی
سپس بعد «1» . است به صورت اندرز اخلاقی مطرح شده است. این آیه میفرماید: رباخواري در پیشگاه خدا کار پسندیدهاي نیست
و رباخواري حرام و جنگ با خدا اعلام شد. 2. در این آیه ربا «2» . از هجرت در سورههاي آل عمران، نساء و بقره مطرح شد
شاید مقصود از «1» . خواران به دیوانگانی تشبیه شدهاند که نمیتوانند تعادل ص: 327 خود را حفظ کنند
صفحه 101 از 119
این تشبیه همان شیوهي اجتماعی ربا خواران در دنیا باشد که مثل دیوانگان، فاقد تفکر صحیح اجتماعی هستند و ثروتپرستی چشم
عقل آنها را کور کرده است، به طوري که منافع خود و اجتماع را در نظر نمیگیرند. و شاید مقصود از این تشبیه قیام در رستاخیز
باشد؛ یعنی در قیامت رباخواران به شکل دیوانگان محشور میشوند. امّا از آنجا که وضع انسان در جهان دیگر تجسمی از اعمال او
3. در اینجا این «2» . در این جهان است، ممکن است آیه اشاره به هر دو معنا باشد؛ در روایات نیز به هر دو مطلب اشاره شده است
پرسش مطرح میشود که آیا قرآن کریم شیطان را سرچشمهي دیوانگی و جنون میداند، در حالی که دیوانگی نوعی بیماري روانی
چند احتمال دادهاند: الف) این تعبیر کنایه از بیماري روانی و « مسُّ الشیطان » است؟ پاسخ آن است که مفسران قرآن، در مورد تعبیر
ب) تعبیر فوق کنایه از تسلّط شیطان بر «3» . جنون است، همانگونه که مردم عرب این تعبیر را در مورد جنون به کار میبردهاند
ج) «1» . تمام وجود انسان است، ص: 328 همانطور که در برخی آیات به این تسلط اشاره شده است
برخی مفسران احتمال دادهاند که بعضی کارهاي شیطانی و اعمال بیرویه و نادرست سبب یک نوع جنون شیطانی گردد؛ یعنی
د) احتمال دیگري نیز میتوان مطرح کرد و آن این که «2» . برخی اعمال نادرست موجب به هم خوردن تعادل روانی افراد میشود
با توجه به معناي واژهي شیطان که اعم از جن و انسان و موجودات شریر است، مقصود آیه میتواند بیماري روانی مستند به برخی
میکروبها باشد و یا اینکه بیماريهاي روانی دو قسم باشند: برخی داراي عوامل مادي و برخی علاوه بر عوامل مادي، داراي
عوامل ماوراي طبیعی نیز باشد. 4. ربا به معناي زیادي و افزایش است و در اصطلاح اسلامی به معناي آن است که کسی پول یا
اموال خود را در اختیار دیگري قرار دهد و شرط کند که با مقداري افزایش باز پسگیرد. البته ربا داراي اقسام و شرایطی است که
5. رباخواري در اسلام حرام، و معامله و تجارت حلال است. تفاوتهاي زیادي بین این دو «3» . در کتابهاي فقهی بیان شده است
وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: الف) در معامله هر دو طرف خریدار و فروشنده، سود و ضرر میکنند، امّا در ربا،
همیشه فقط یک طرف سود میبرد و یکی ضرر میکند و از این روست که مؤسسات رباخوار هر روز سرمایهدارتر میشوند. ب) در
معاملات معمولی، طرفین در مسیر تولید و مصرف گام برمیدارند و اقتصاد شکوفا میشود، امّا در رباخواري معمولًا عمل مثبتی
صورت نمیگیرد. ج) با شیوع رباخواري سرمایهها در مسیر ناسالم میافتند و پایههاي ص: 329 اقتصاد
متزلزل میشوند، بر خلاف معامله و تجارت که موجب رونق و تثبیت موقعیت اقتصادي میشود. د) رباخواري فاصلهي طبقات غنی
و فقیر را روز به روز زیادتر میکند، اما تجارت و معامله لزوماً اینگونه نیست. ه) رباخواري، برخلاف تجارت صحیح، منشأ دشمنی
و جنگهاي طبقاتی است. 6. طرح اقتصاد بدون ربا، یکی از نظریهپردازيهاي علمی قرآن است که در حوزهي اقتصاد و بانکداري
مطرح شده و در عصر ما مورد توجه قرار گرفته است. هم اکنون در بیش از هفتاد کشور بانکهاي بدون ربا شکل گرفته و مورد
استقبال واقع شده است. 7. رباخواري در نزد مذاهب اسلامی حرام و از گناهان کبیره است و در روایتی از امام باقر علیه السلام
حکایت شده که خبیثترین درآمدها، رباخواري است و خداوند رباخوار و وکیل او و شاهد او و نویسندهي آن را لعنت نموده
یعنی قانون از زمانی که رسمیت مییابد اجرا میشود و شامل قبل از خود نمیشود؛ ،«. قانون عطف به ما سبق نمیشود » .8 «1» . است
چون اگر بخواهد گذشته را شامل شود مشکلات فراوانی به بار میآورد و موجب هرج و مرج میشود. از این رو در آیه اشاره شد
که هرکس دست از رباخواري بردارد، اموالی که قبل از نزول آیه از راه ربا به دست آورده است، اشکالی ندارد. آموزهها و پیامها:
1. رباخواري کار دیوانگان شیطانصفت است. 2. معامله و تجارت را همانند ربا ندانید (که تفاوتهاي بسیاري دارند) و اقتصاد
4. قانون عطف به بدون ربا پایهریزي کنید. 3. در نظام اقتصاد اسلامی رباخواري جایی ندارد. ص: 330
ما سبق نمیشود. 5. اگر رباخواران اندرزهاي الهی را نپذیرند و دوباره به رباخواري بپردازند، عذاب جاویدان الهی در انتظار
آنهاست. 6. اگر رباخواران دست از رباخواري بردارند، خدا با لطف خود با آنان رفتار میکند. *** قرآن کریم در آیهي دویست
و هفتاد و ششم سورهي بقره به نابودي ربا و رشد بخششها اشاره میکند و میفرماید: 276 . یَمْحَقُ اللّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لَا
صفحه 102 از 119
یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ خدا، ربا را [بتدریج نابود میکند؛ و بخششهاي خالصانه را رشد میدهد. و خدا هیچ بسیار ناسپاس
که ممکن است اشاره به بیبرکت «1» گنهپیشهاي را دوست نمیدارد. نکتهها و اشارهها: 1. نابودي ربا یک سنت و قانون الهی است
شدن یا در معرض خطر قرار گرفتن ثروت رباخواران و یا اشاره به نابودي فرد و اجتماع رباخوار باشد. در روایتی از پیامبر اکرم
2. رباخوار قصد «2» . صلی الله علیه و آله حکایت شده که هرگاه خدا بخواهد شهري را نابود سازد، رباخواري در آن ظاهر میشود
انباشت ثروت دارد، ولی خدا برکت را از ثروت او میگیرد؛ یعنی اهدافی که از افزایش ثروت در نظر داشته است از بین میرود،
ص: 331 همانطور که اجتماع او نیز به سوي سقوط میرود. رباخوار به وسیلهي ربا ثروتی را جمع
میکند که حاصل دسترنج زحمتکشان است و بدین وسیله بذر دشمنی و کینه را در دل آنان میپاشد به طوري که تدریجاً
تشنهي خون رباخوار میگردند و جان و مالش در معرض خطر قرار میگیرد. 3. افرادي که با عواطف انسانی در اجتماع گام
برمیدارند و انفاق میکنند و قرض الحسنه میدهند با محبت عمومی روبه رو میشوند و سرمایهي آنها نه تنها در معرض خطر قرار
این حکم «. و بخششها را افزایش میدهد » : نمیگیرد، با همکاري عمومی رشد طبیعی خود را مینماید؛ از این رو قرآن میفرماید
در مورد فرد و اجتماع یکسان است و هر دو رشد میکنند. 4. خدا هیچ انسان ناسپاس گناهکاري را دوست ندارد؛ رباخواران نه تنها
ثروت خود را به دیگران نمیبخشند و دادن شکر نعمت خدا را به جاي نمیآورند بلکه ثروت خویش را وسیلهي ستم و گناه و فساد
آموزهها و پیامها: 1. رباخواري، فرد و اجتماع را به سقوط «1» . قرار میدهند و طبیعی است که خدا چنین کسانی را دوست ندارد
میکشاند. 2. نیکوکاري (وام دادن و بخشش)، جامعه و فرد را رشد میدهد. 3. بر خلاف پندار جهانیان، اگر میخواهید ثروت شما
رشد کند به سوي اقتصاد بدون ربا حرکت کنید. 4. اگر میخواهید محبوب خدا باشید، از ناسپاسی و گناهکاري دوري گزینید.
*** ص: 332 قرآن کریم در آیهي دویست و هفتاد و هفتم سورهي بقره به انسانهاي مؤمن و ویژگیها
و پاداشها و بهداشت روانی آنان اشاره میکند و میفرماید: 277 . إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوْا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ
أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ در حقیقت کسانی که ایمان آوردند و [کارهاي شایسته انجام دادند و نماز را بر پا
داشتند و [مالیاتِ زکات را پرداختند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براي آنان خواهد بود. و هیچ ترسی بر آنان نیست و نه آنان
اندوهگین میشوند. نکتهها و اشارهها: 1. از منظر قرآن کریم و بر اساس یک تقسیم بندي، مردم چهار گروه هستند: الف) مؤمنان:
گروهی که ایمان آورده و کارهاي شایسته انجام میدهند. ب) کافران: گروهی که نه ایمان آوردهاند و نه کار شایسته انجام
میدهند. ج) فاسقان: گروهی که ایمان دارند، امّا کارهاي شایسته انجام نمیدهند. د) منافقان: گروهی که ایمان ندارند امّا در ظاهر
کار نیک انجام میدهند. 2. قرآن کریم در آیات قبل و بعد، رباخواران فاسق را سرزنش میکند و در این آیه مؤمنان را تشویق
میکند. این یک روش تربیتی در قرآن کریم است که دو گروه مخالف را با هم مطرح میکند تا وقتی راهی به روي مردم بسته
میشود راهی گشوده شود و مردم همان زمانی که از کارهاي ناشایست دور میشوند به طرف نیکیها تشویق شوند. 3. نماز و
زکات از جمله کارهاي شایسته است، ولی این دو را جداگانه ذکر کرد تا اهمیت و تأثیر آنها در سرنوشت مؤمنان شایستهکردار
روشن شود. نماز پیوند انسان را با خدا برقرار میسازد و وي را از کارهاي زشت و ناپسند ص: 333 باز
و زکات پیوند اقتصادي انسان را با مردم تنظیم میکند و چنین فردي به سراغ رباخواري نمیرود. 4. ایمان و کردار «1» ؛ میدارد
شایسته رابطهي انسان با خالق و خلق را تنظیم و بهداشت روانی او را تأمین میکند؛ از این رو از عذاب الهی و از مردم ترسی ندارد
و از پاداش الهی دلشاد میگردد. تا کی از خلق اسیر غم بیهوده شوي از همه رو به خدا «3» و اندوه گذشته و آینده را نمیخورد «2»
آر که آسوده شوي آموزهها و پیامها: 1. ایمان و شایسته کاري، بهداشت روانی شما را تأمین میکند. 2. در بین کارهاي شایسته به
نماز و زکات اهمیت بیشتري دهید. 3. اگر پاداش الهی و رهایی از بیم و اندوه را میطلبید، مؤمنی شایستهکردار باشید. *** قرآن
کریم در آیهي دویست و هفتاد و هشتم سورهي بقره بار دیگر رباخواري را نفی میکند و میفرماید: 278 . یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا
صفحه 103 از 119
اللّهَ وَذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ اي کسانی که ایمان آوردهاید! [خودتان را] از [عذاب خدا حفظ کنید، و اگر مؤمنید،
آنچه از ربا باقی مانده است، رها کنید. شأن نزول: حکایت شده که پس از نزول آیات مربوط به منع رباخواري، شخصی به تفسیر
خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حاضر شد و عرض کرد: پدر من با مردم « خالد بن ولید » قرآن مهر جلد دوم، ص: 334 نام
ثقیف معاملاتی براساس ربا داشت، ولی طلبهاي خود را وصول نکرده و به من وصیت کرده است که مبلغی از سودهاي اموال او
و افراد با ایمان را مخاطب «1» را که هنوز پرداخت نشده است، تحویل بگیرم. آیا این عمل براي من جایز است؟ آیهي فوق نازل شد
قرار داد و دستور داد که باقیماندههاي طلبهاي ربا را به دست فراموشی بسپارید. نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق با ایمان شروع و
انسان با ایمان از حق «2» . با ایمان ختم شده است و این حقیقت را به وضوح میرساند که رباخواري با روح ایمان سازگار نیست
دیگران و مال حرام صرف نظر میکند و این کار نشانهي تقوا و پارسایی اوست. 2. تقوا به معناي حفظ خویشتن از زیان است و
رباخواري براي جامعه و انسانهاي دیگر زیان اقتصادي و براي شخص رباخوار زیان روحی و معنوي دارد؛ چرا که او را از تکامل
. معنوي باز میدارد و گرفتار عذاب الهی میسازد. آموزهها و پیامها: 1. رباخواري را در هر مرحلهاي که هست متوقف کنید. 2
رباخواري با روح ایمان و تقوا ناسازگار است. *** قرآن کریم در آیهي دویست و هفتاد و نهم سورهي بقره، رباخواري را جنگ با
279 . فَإِن لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ خدا و رسولش مینامد و میفرماید: ص: 335
فَلَکُمْ رُؤوسُ أَمْوَالِکُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ و اگر (چنین) نکردید، پس اعلام کنید که در جنگ با خدا و فرستادهاش، هستید. و
اگر توبه کنید، پس اصل سرمایههایتان، فقط از آنِ شماست، ستم نمیکنید و مورد ستم واقع نمیشوید. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن
کریم در این آیه لحن سخن را تغییر میدهد و پس از اندرزهایی که در آیات قبل بیان کرد، با شدّت به رباخواران حمله میکند و
به آنان اخطار میدهد که اگر به کار خود ادامه دهند و در برابر حق و عدالت تسلیم نشوند و همچنان به مکیدن خون مردم محروم
مشغول باشند، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ناچار است با توسّل به نیروي نظامی جلوي آنها را بگیرد و این در حقیقت اعلان
2. در این آیه خدا راه بازگشت رباخواران را باز میگذارد و بیان «1» . جنگ خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله به رباخواران است
میکند که اگر توبه کنید و دستگاه رباخواري را برچینید، حق دارید سرمایههاي اصلی خود را که در دست مردم دارید (بدون سود
آنها) جمعآوري کنید. و این قانون کاملًا عادلانه است؛ زیرا که هم از ستم شما بر دیگران و هم از ستم آنان به شما جلوگیري
میکند، و در این صورت، نه ظالم خواهید بود و نه مظلوم. 3. از این آیه استفاده کردهاند که حکومت اسلامی میتواند با توسل به
زور جلوي رباخواري را بگیرد. در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده: هنگامی که شنیدند شخص رباخواري با نهایت
تفسیر قرآن مهر جلد «2» «. اگر به او دست بیابم، او را به قتل میرسانم » : جرأت ربا میخورد و نام آن را شیر میگذارد، فرمودند
دوم، ص: 336 از این حدیث استفاده میشود که این حکم مربوط به کسانی است که منکر تحریم ربا در اسلام باشند. 4. در آیهي
این جمله دربارهي رباخواران آمده است ولی در حقیقت شعار اساسی .« نه ستم میکنید و نه بر شما ستم وارد میشود » : فوق فرمود
دین و روش پیامبر و اهلبیت علیهم السلام است که میگویند: به همان اندازه که مسلمانان باید از ستمگري پرهیز کنند، از تن دادن
به ظلم نیز باید اجتناب ورزند. اصولًا اگر ستمکشِ نباشد، ستمگران کمتر میشوند و اگر مسلمانان آمادگی کافی براي دفاع از
حقوق خود را داشته باشند، کسی نمیتواند به آنان ستم کند. آري، در اسلام ظلم کردن و ظلم پذیري هر دو محکوم است. نه ظلم
کن به کسی نه به زیر بار ظلم برو که این مرام حسین است و منطق دین است 5. زیانهاي رباخواري به صورت خلاصه عبارتاند
از: الف) تعادل اقتصادي جامعه را به هم میزند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع میکند. ب) عواطف و پیوندها را سست
میکند و بذر کینه و دشمنی را در دلها میپاشد. ج) رباخوار پول را وسیلهي فقر و نابودي دیگران قرار میدهد. 6. در روایتی از
7. قرآن براي برخورد با «1» . امام صادق علیه السلام حکایت شده که خدا ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند
رباخواري، مراحل مختلف را در نظر گرفته است که از استدلال و موعظه و هشدار شروع میشود و به تهدید عملی ختم میشود.
صفحه 104 از 119
این روش قرآن میتواند الگویی براي مبارزه با مفاسد اقتصادي در ص: 337 جامعه باشد. آموزهها و
. پیامها: 1. رباخواري جنگ با خدا و رسول اوست. 2. همانطور که ظلم کردن محکوم است، ظلمپذیري نیز ممنوع است. 3
رباخواران دست از رباخواري بردارند و به اصل سرمایهي خود بسنده و توبه کنند (که خدا توبهپذیر است). 4. حتی به رباخواران
ستم روا مدارید و اصل سرمایهي آنان را باز گردانید. *** قرآن کریم در آیهي دویست و هشتادم سورهي بقره، دربارهي افراد
بدهکار سفارش میکند و میفرماید: 280 . وَإِن کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَی مَیْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِن کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ و اگر (فردِ)
تنگدستی باشد، پس تا [هنگام گشایش، مهلتی [دهید،] و بخشش خالصانه (بدهی او) برایتان بهتر است، اگر بدانید. نکتهها و
اشارهها: 1. یکی از حقوق بدهکاران این است که اگر از پرداخت بدهی خود عاجز باشند، نباید سود تازهاي از آنها گرفت، بلکه
باید براي پرداختن اصل بدهی نیز به آنان مهلت داده شود تا در هنگام توانایی اقدام به پرداخت بدهی خود کنند. 2. در قوانین
اسلامی تصریح شده است که هیچگاه نمیتوان خانه و وسایل ضروري زندگی افراد بدهکار را، به خاطر بدهی آنان توقیف کرد و
از آنها گرفت. طلبکاران میتوانند از مازاد زندگی بدهکاران، حق خود را بگیرند. این نوعی حمایت روشن از حقوق طبقات
آري، اسلام ص: 338 حامی مستضعفان است. 3. اگر ثابت شود بدهکار از «1» . ضعیف اجتماع است
پرداخت بدهی خود کاملًا عاجز است، بهتر است که طلبکار یک گام انسانی بزرگتر بردارد و از طلب خود صرف نظر کند که این
یک عمل انسانی و اسلامی است. 4. در روایات آمده است: به اندازهي هر روزي که به بدهکار مهلت داده شود، پاداش صدقهي
5. بخشش بدهکاران براي فرد و جامعه بهتر است؛ چون از فاصلهي طبقاتی میکاهد و «1» . همان مبلغ، براي طلبکار ثبت میشود
فشار را بر بینوایان کاهش میدهد و تعادل اقتصادي را برقرار میسازد و پاداش الهی را شامل حال طلبکاران میکند. البته این مطلب
. را افراد آگاه و دانشمند متوجه میشوند، ولی سودجویان سطحینگر میپندارند که سود آنان کمتر میشود. آموزهها و پیامها: 1
براي بازپرداخت بدهی افراد ناتوان زمانبندي کنید. 2. به بدهکاران فشار نیاورید. 3. آگاهی افراد و اطلاعرسانی زمینهساز بخشش
به بدهکاران است. 4. اگر سود خود و جامعه را میطلبید، طلب افراد ناتوان را ببخشید. *** قرآن کریم در آیهي دویست و هشتاد
و یکم سورهي بقره عدالت روز رستاخیز را یاد آوري میکند و میفرماید: 281 . وَاتَّقُوْا یَوْمَاً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَی اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ
مَا کَسَ بَتْ وَهُمْ لَا ص: 339 یُظْلَمُونَ و [خودتان را] از [عذاب روزي حفظ کنید، که در آن به سوي خدا
باز گردانده میشوید؛ سپس به هر کس، آنچه را بدست آورده، بطور کامل [باز پس داده میشود؛ و آنان مورد ستم واقع
نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن مجید در بسیاري از موارد، پس از بیان جزئیات احکام و برنامههاي اسلامی، براي تحکیم
مطالب یک تذکر کلّی و عمومی میدهد. تا احکام قبلی در جان و فکر افراد نفوذ کند. از این رو در آیهي فوق به مردم در مورد
عدالت روز رستاخیز هشدار میدهد که توجه داشته باشند روزي در پیش است که همهي اعمال انسان بدون کم و کاست به او داده
میشود. 2. رستاخیز روز عدالت است و تمامی آنچه را در بایگانی عالم هستی نگهداري شده، یکجا به دست انسان میسپارند و
آنگاه است که از نتایج شوم آنها وحشت میکند، امّا این محصول چیزي است که خود او کاشته و به خود ستم کرده نه کس
«1» . دیگري. 3. در برخی تفاسیر قرآن آمده است که این آخرین آیهاي بوده که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نازل شده است
البته سورهي بقره آخرین سورهاي نیست که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است، ولی این دو مطلب با هم منافاتی ندارند؛
زیرا گاهی آیاتی که نازل میشد، به فرمان پیامبر صلی الله علیه و آله در سورههاي قبل قرار میگرفت. 4. آیهي فوق یکی دیگر از
شواهد تجسّم اعمال انسان در جهان دیگر است که به هر کس همان چیزي که انجام داده، باز پس داده میشود. 5. قرآن کریم از
تقواي نسبت به قیامت و یاد روز رستاخیز به عنوان یکی از قويترین عوامل تربیتی استفاده میکند. تقوا به معناي حفظ جسم و جان
ص: 340 خویشتن از زیان است و مقصود از تقوا نسبت به رستاخیز آن است که انسان خود را براي
حضور آبرومندانه در پیشگاه خدا آماده سازد و از عذابها و زیانهاي آن روز حفظ کند؛ و این با ترك گناهان و اطاعت از قوانین
صفحه 105 از 119
الهی حاصل میشود. آموزهها و پیامها: 1. رستاخیز روز عدالت است، نه ستمکاري. 2. عذاب و پاداش رستاخیز، دستاورد خود
شماست. 3. رستاخیز، روز حضور در محضر الهی است (پس براي حضور آبرومندانه در آن روز آماده شوید). 4. توشهي تقوا
برگیرید و خودتان را از عذاب الهی رستاخیز حفظ کنید. *** قرآن کریم در آیهي دویست و هشتاد و دوّم سورهي بقره به قانونمند
کردن روابط اجتماعی و اقتصادي و لزوم تنظیم اسناد تجاري اشاره میکند و میفرماید: 282 . یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوْا إِذَا تَدَایَنْتُم بِدَیْنٍ
إِلَی اَجَ لٍ مُسَ مّیً فَاکْتُبُوهُ وَلْیَکْتُب بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا یَأْبَ کَاتِبٌ أَن یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیَکْتُبْ وَلْیُمْلِلِ الَّذِي عَلَیْهِ الْحَقُّ وَلْیَتَّقِ
اللّهَ رَبَّهُ وَلَا یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِن کَانَ الَّذِي عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَو لَا یَسْتَطِیعُ أَن یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَاهِدَیْنِ
مِن رِجَالِکُمْ فَإِن لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجِلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَي وَلَا یَأْبَ الشُّهَدَاءُ
إِذَا مَا دُعُوْا وَلَا تَسْأَمُوا أَن تَکْتُبُوهُ صَ غِیراً أَوْ کَبِیراً إِلَی أَجَلِهِ ذلِکُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَی أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَن تَکُونَ تِجَارَةً
حَاضِ رَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ إِلَّا تَکْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَلَا ص: 341 یُضَارَّ کَاتِبٌ وَلَا
شَهِیدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوْا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُم وَاتَّقُوا اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمْ اللّهُ وَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ اي کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که (بخاطر
وام یا داد و ستد) بدهیاي را تا سرآمدِ معین به یکدیگر بدهکار شدید، پس آن را بنویسید. و باید نویسندهاي بر اساس عدالت،
(سند را) در میانِ شما بنویسد. و هیچ نویسندهاي، نباید از نوشتن خودداري کند، همان گونه که خدا آموزشش داده است، پس باید
بنویسد. و کسی که حقّ بر عهده اوست، باید دیکته کند؛ و از (عذاب) خدا که پروردگار اوست خود را حفظ کند؛ و هیچ چیزي از
آن (حقّ) را نکاهد. و اگر کسی که حقّ بر عهده اوست، سبک سر یا (از نظر عقل) کم توان باشد، یا (بخاطر گنگ بودن،)
نمیتواند که خود دیکته کند، پس باید سرپرستش (به جاي او،) بر اساس عدالت، دیکته کند و دو شاهد از میان مردان (مسلمان)
تان به گواهی طلبید؛ و اگر دو مرد نبودند، پس یک مَرد و دو زن، از شاهدانی که مورد رضایت شما هستند، [به گواهی بگیرید؛] تا
[اگر] یکی از آن دو [زن فراموش کرد، پس یکی از آن دو، دیگري را یاد آوري کند. و شاهدان به هنگامی که آنها (براي گواهی)
دعوت میشوند، نباید خودداري نمایند. و از نوشتن (بدهیِ خود)، تا سرآمدش [چه کوچک یا بزرگ، ملول نشوید. این نزد خدا
دادگرانهتر، و براي گواهی، استوارتر و به تردید نکردن، نزدیکتر است؛ مگر اینکه داد و ستد نقدي باشد که آن را در میان خود،
[دست به دست میگردانید. پس هیچ گناهی بر شما نیست که آن [داد و ستد نقدي را ننویسید. و [لی هنگامی که معامله (نقدي)
میکنید، شاهد بگیرید. و هیچ نویسنده و شاهدي، نباید زیان ببیند. و اگر [چنین کنید، پس در حقیقت این از نافرمانی شماست. و
[خودتان را] از [عذاب خدا حفظ کنید. و خدا به شما آموزش میدهد؛ و خدا به هر چیزي داناست. ص:
342 نکتهها و اشارهها: 1. آیهي فوق، که طولانیترین آیهي قرآن کریم است، مقررات دقیقی در مورد امور تجاري بیان داشته است
تا سرمایهها در مسیر رشد طبیعی خود قرار گیرند. از این آیه هیجده دستور در مورد داد و ستد مالی استفاده میشود که عبارتاند
و یکی از طرفین بدهکار شد، باید قرار داد آنان با تمام «1» از: الف) هر گاه شخصی به دیگري وام داد یا معاملهاي با او انجام داد
« قرارداد » ب) طرفین معامله قرارداد را ننویسند، بلکه نویسندهي «2» . خصوصیات آن نوشته شود تا بعداً هیچ گونه اشتباهی پیدا نشود
شخص سوّمی باشد، تا اطمینان بیشتري حاصل شود و قرارداد از مداخلات احتمالی طرفین محفوظ بماند. ج) نویسندهي قرارداد
باید در نوشتن آن حق را در نظر بگیرد و واقع را بنویسد. د) نویسنده و تنظیم کنندهي سند که از احکام و شرایط معامله اطلاع دارد،
به پاس این موهبتی که خدا به او داده است، نباید از نوشتن قرارداد امتناع ورزد بلکه باید طرفین معامله را در این امر اجتماعی یاري
قرارداد را دیکته کند، یعنی بگوید، تا نویسنده بنویسد؛ چرا که « بدهکار » ص: 343 ه) باید «3» . نماید
همواره امضاي اصلی در اسناد، همان امضاي بدهکار است و قراردادي که بر اساس گفتههاي بدهکار تنظیم شده است، جاي
انکاري برایش باقی نمیگذارد. د) شخص بدهکار که قرارداد را دیکته میکند، باید خدا را در نظر بگیرد و چیزي را فرو گذار
نکند و همهي مطالب را بگوید تا بنویسند. ز) در سه صورت، سرپرست بدهکار به جاي او قرارداد را دیکته میکند: اوّل: هنگامی
صفحه 106 از 119
یعنی کوتاه ،« ضعیف » باشد، یعنی نتواند امور مالی خود را سامان بخشد. دوّم: هنگامی که بدهکار « سفیه و سبک سر » که بدهکار
باشد، یعنی قدرت سخن گفتن نداشته باشد. ح) سرپرست بدهکار « گنگ » فکر، کم عقل و مجنون باشد. سوّم: هنگامی که بدهکار
و منافع کسی را که سرپرست اوست در نظر بگیرد و از انحراف از حق دوري جوید. «1» نیز باید در هنگام دیکتهي بدهی، عدالت
ك) شاهد باید مسلمان باشد. «2» . ط) علاوه بر نوشتن قرارداد، باید دو نفر دیگر نیز شاهد قرارداد باشند. ي) شاهد باید بالغ باشد
ص: 344 ل) یک مرد و دو زن نیز میتوانند شاهد باشند. م) شهود قرارداد باید مورد اطمینان طرفین «3»
و رضایت آنها باشند؛ و این اشاره به همان مسألهي عدالت است که در روایات نیز آمده است. ن) در صورتی که شاهدان قرارداد
مرکب از دو مرد باشند، هر کدام میتوانند مستقلًا شهادت بدهند، امّا در صورتی که یک مرد و دو زن شاهد باشند، باید آن دو زن
به اتفاق یکدیگر شهادت دهند، تا اگر یکی مرتکب اشتباهی شد، زن دیگر به او یادآوري کند. س) در نوشتن قرارداد تفاوتی بین
بدهی کم و زیاد نیست و باید همه را نوشت و از این کار خسته و ملول نشویم؛ چرا که اسلام میخواهد هیچگونه نزاعی در روابط
استفاده « گناه و اشکالی ندارد » اقتصادي رخ ندهد. ع) در صورتی که معامله نقدي بود، نوشتن قرارداد لازم نیست. البته از تعبیر
میشود که در همین صورت نیز اگر سندي براي داد و ستد نقدي تنظیم شود، بهتر است؛ چرا که از هرگونه اشتباه و اعتراض
احتمالی جلوگیري میکند. ف) در معاملهي نقدي، تنظیم سند و نوشتن لازم نیست، ولی باید شاهد گرفت، تا از اشتباهات و
اعتراضات بعدي جلوگیري شود. ض) نویسندهي سند و همچنین شهود، نباید به خاطر رعایت حق و عدالت، مورد آزار و اذیت قرار
گیرند، وگرنه کسی جرأت نمیکند مسئول ثبت گردد یا گواهی دهد؛ از این رو اگر کسی شاهدان قرارداد یا نویسندگان سند را به
خاطر حق گویی آزار دهد، مرتکب گناه و فِسق و از راه و رسم بندگی خدا خارج شده است. 2. در اینجا این پرسش مطرح است
که چرا در این آیه شهادت دو زن ص: 345 معادل شهادت یک مَرد شمرده شده است؟ شاید به خاطر
آن است که زن موجودي عاطفی است و احیاناً ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد؛ از این رو یک نفر دیگر به او ضمیمه شده است
البته نکتهي قابل توجه آن است که در میان زنان و مردان همیشه موارد استثنا «1» . تا از تحت تأثیر قرار گرفتن او جلوگیري شود
وجود دارد، ولی از طرفی قوانین و مقررات اجتماعی بر اساس غالب افراد پایهگذاري میشود؛ و از طرف دیگر، داد و ستد و
تجارت بیشتر توسط مردان انجام میگیرد و معمولًا بانوان کمتر از اسرار آن آگاهی دارند. 3. این آیه دربارهي فلسفهي احکام فوق
میگوید: تنظیم اسناد و دقّت در آن ضامن اجراي عدالت، موجب تقویت و اطمینان شهود به هنگام شهادت و مانع ایجاد بدبینی در
میان افراد اجتماع میگردد. 4. از جملات اخیر این آیه میتوان استفاده کرد که تقوا و خداپرستی اثر عمیقی در آگاهی و روشن
.5 «2» . بینی و فزونی علم و دانش انسان دارد. هنگامی که قلب و روح آدمی پاك شود، حقایق را همچون آئینه منعکس میسازد
بزرگترین آیهي قرآن در مورد مسائل حقوقی و تنظیم قراردادهاي مالی در اجتماع است. این مطلب دقّت نظر و جامعیت اسلام را
میرساند که تا چه اندازه به قانونمند کردن جامعه اهمیت میدهد و همین تأکیدات قرآن بود که بسیاري از این قوانین را در
جامعهي اسلامی گسترش داد و کم کم به صورت مقررات در مراجع رسمی درآمد و اجرا میشود. 6. در حدیثی آمده است: اگر
کسی سند و شاهد در معامله نگیرد و مال او در معرض تلف قرار گیرد و دعا کند، خدا دعاي او را مستجاب نمیکند، بلکه تفسیر
7. در این آیه دستور نوشتن اسناد اقتصادي داده «1» ؟ قرآن مهر جلد دوم، ص: 346 میفرماید: چرا به سفارشهاي من عمل نکردي
شده است و مقدمهي این کار آن است که افراد جامعهي اسلامی با سواد باشند. آري، دستورات قرآن کریم، جامعهي اسلامی را به
سوي دانش و قانونمندي سوق میدهد. آموزهها و پیامها: 1. با تنظیم اسناد و شاهد گرفتن، روابط اقتصادي جامعه را سامان بخشید
و زمینهي اجراي عدالت را فراهم سازید. 2. هرگاه فرمان قلم به دست شما افتاد، تقوا را رعایت نمایید (و از طغیان قلم جلوگیري
کنید). 3. مسلمانان به سوي سوادآموزي و قانونمند کردن جامعه حرکت کنند. 4. مسائل کوچک و بزرگ اقتصادي را ثبت کنید
(و از اختلافات اقتصادي جلوگیري نمایید). 5. مسئولان ثبت اسناد و گواهان در جامعهي اسلامی مصونیت دارند (و کسی حق
صفحه 107 از 119
تعرض و زیان رسانی به آن را ندارد). 6. پارسایی و خودنگهداري زمینهساز دانشافزایی است. *** قرآن کریم در آیهي دویست و
هشتاد و سوّم سورهي بقره به برخی دیگر از قوانین تجاري اسلام اشاره میکند و میفرماید: 283 . وَإِن کُنْتُمْ عَلَی سَ فَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا
کَاتِباً فَرِهَانٌ مَقْبُوضَ ۀٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُ کُم بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْیَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلَا تَکْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَن یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ
بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ ص: 347 و اگر در سفر هستید، و هیچ نویسندهاي نیافتید، پس گرو گرفته شده (وثیقه)
است. و اگر برخی از شما به برخی [دیگر] اطمینان کرد، پس باید کسی که امین شمرده شده (و بدون وثیقه، چیزي از دیگري
گرفته)، امانت (و بدهی) وي را بپردازد. و باید [خود را] از [عذاب خدایی که پروردگار اوست، حفظ کند. و گواهی را پنهان
نکنید. و هر کس آن را پنهان کند، پس در حقیقت او دلش گناهکار است. و خدا، به آنچه انجام میدهید، داناست. نکتهها و
اشارهها: 1. آیهي قبل مقررات مربوط به تنظیم اسناد تجاري را بیان کرد و این آیه در حقیقت مکمل همان مقررات است و چند
قانون دیگر را بیان میکند که عبارتاند از: الف) اگر در هنگام داد و ستد دسترسی به نویسندهاي نبود، تا قرارداد را بنویسد، در
به طلبکار خود میپردازد، تا اطمینان او را جلب کند. از ظاهر این آیه به نظر «1» این صورت بدهکار چیزي به عنوان گرو و وثیقه
معلوم میشود که سفر فقط یک نمونه « و نویسندهاي نیافتید » مخصوص سفر است، ولی با توجه به جملهي « قانون رَهْن » میرسد که
است و معیار قانون رهن آن است که نویسنده و تنظیم کنندهي سند پیدا نشود؛ بنا براین، طرفین معامله در غیر سفر هم میتوانند تنها
ب). وثیقه باید حتماً در «2» . به وثیقه گذاشتن اکتفا کنند. در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به این حقیقت اشاره شده است
ص: 348 داشته باشد. در روایتی از امام صادق علیه السلام « اطمینان بخشی » اختیار طلبکار باشد، تا اثر
ج) همهي این احکام (شاهد گرفتن و وثیقه گذاشتن)، «1» . میخوانیم: رهن نیست مگر آنکه طلبکار آن را تحویل بگیرد
مخصوص مواردي است که طرفین معامله نسبت به همدیگر اطمینان کامل نداشته باشند، ولی اگر بین آنها اطمینان باشد، نیازي به
سند و گروگان ندارند. البته بدهکار نیز باید اطمینان او را محترم شمارد و به موقع حق طلبکار را بپردازد. د) افرادي که از حقوق
دیگران اطلاع دارند، موظفاند که وقتی از آنان براي گواهی دادن دعوت شد حاضر شوند و کتمان شهادت ننمایند؛ چرا که پنهان
کردن گواهی از گناهان بزرگ به شمار میآید. البته این حکم مخصوص داد و ستد نیست و همچنین واجب کفایی است؛ یعنی
گواهی دادن در صورتی بر ما واجب میگردد که دیگران با گواهی خویش حق را اثبات نکنند، وگرنه از عهدهي دیگران ساقط
زیرا ؛«. کسی که شهادت را پنهان کند قلبش گناهکار است » : خواهد شد. 2. آیهي فوق از گناه قلب سخن میگوید و بیان میکند
و گرو، در تنظیم روابط اقتصادي جامعه « رهن » .3 «2» . کتمان شهادت و امتناع از اظهار آن، به وسیلهي دل و قلب انجام میگیرد
تأثیر مهمی دارد؛ چون ضریب اطمینان معاملات را بالا میبرد و کار تجارت را کم خطر و پر رونق میسازد؛ از این رو در جهان
کنونی این مسأله شکلهاي متنوعی، همچون چک، سفته و ... پیدا کرده است. ص: 349 آموزهها و
پیامها: 1. نگذارید اطمینانها سلب شود و اگر کسی به شما اطمینان کرد امانت او را به موقع بپردازید. 2. پنهان کردن گواهی، گناه
کبیره و نشانهي بیماري باطنی فرد است. 3. در مسافرت نیز از ثبت دقیق مسائل اقتصادي غافل نشوید (تا اختلاف و مشکلی پیش
نیاید). 4. از رهن و گرو براي بالابردن ضریب اطمینان و تنظیم روابط اقتصادي استفاده کنید. 5. کردار شما تحت نظر خداست (پس
در روابط اقتصادي و گواهیها مراقب اعمال خود باشید). *** قرآن کریم در آیهي دویست و هشتاد و چهارم سورهي بقره به
حسابرسی در مورد نیّت انسانها اشاره میکند و میفرماید: 284 . لِلّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَإِن تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ
تُخْفُوهُ یُحَاسِبَکُم بِهِ اللّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، فقط از
آن خداست. و اگر آنچه در دلهایتان هست، آشکار سازید یا پنهانش کنید، خدا شما را بر طبق آن، محاسبه میکند. و هر کس را
(شایسته بداند و) بخواهد، میبخشد؛ و هر کس را (مستحق بداند و) بخواهد، مجازات میکند. و خدا بر هر چیزي تواناست. نکتهها
و اشارهها: 1. برخی از گناهان انسان جنبهي عملی و خارجی دارند، مثل شرابخواري و آدمکشی؛ و برخی جنبهي درونی و قلبی
صفحه 108 از 119
دارند، مثل پنهان ص: 350 کردن شهادت و شرك. آیهي فوق به این مطلب اشاره میکند که خدا هم
یعنی ؛«. نیّت گناه، گناه نیست » گناهان ظاهري را محاسبه میکند، و هم گناهان باطن و قلبی را. 2. در برخی روایات آمده است که
اگر کسی ارادهي سرقت کند ولی موفق به آن نشود، گناهی مرتکب نشده است. این روایات مربوط به گناهانی است که جنبهي
عملی و خارجی دارند و نیّت مقدمهي آنهاست، امّا گناهانی که ذاتاً جنبهي درونی دارند و عمل قلبی به شمار میآیند، مثل شرك،
تفسیر دیگري از آیهي «2» 3. برخی از مفسران قرآن «1» . مشمول آیهي فوق هستند و میتوانند مورد محاسبه و مجازات قرار گیرند
عمل انسان ممکن است براي خدا باشد و یا به قصد ریا، و مقصود آیه آن است که اگر نیّت خود » : فوق ارائه میکنند و مینویسند
را آشکار سازید یا پنهان کنید، خدا از آن آگاه است و طبق آن اعمال شما را محاسبه میکند و در واقع مفاد آیهي فوق، همانند
4. انسان نه تنها مسئول رفتار و اعمال خود که مسئول روحیه «4» ««3» . عملی نیست مگر بر اساس نیّت » : روایاتی است که میفرمایند
شده است؛ چرا که گناهان و «6» و مسئولیت قلب «5» و حالات و انگیزههاي خود نیز هست؛ از این رو در قرآن سخن از گناه قلبی
اعمال باطن نیز در تشکیل شخصیت انسانی مؤثرند و از این رو مورد توجه و محاسبه قرار میگیرند. ص:
5. خدا در هر موردي که بخواهد از لغزشها میگذرد و در هر جا که ارادهاش تعلق گیرد، مجازات میکند؛ البته روشن است 351
که ارادهي خدا نسبت به بخشش و مجازات بیحساب و حکمت نیست و اینها به دنبال شایستگیهایی است که خود انسان تحصیل
کرده است. 6. خدا مالک آسمانها و زمین و کل جهان است و همه چیز تحت قدرت اوست؛ از این رو از همهي اسرار درون و
برون جهان آگاه است و میتواند هرگونه که بخواهد پاداش و کیفر دهد. آموزهها و پیامها: 1. پنهانکاري شما تأثیري در پاداش و
کیفر الهی ندارد. 2. انگیزههاي پنهانی شما نیز حسابرسی میشوند. 3. مالکیت، قدرت و ارادهي مطلق الهی را بشناسید (و باطن
خود را پاك و سالم سازید). *** قرآن کریم در آیهي دویست و هشتاد و پنجم سورهي بقره به ایمان پیامبران و مؤمنان و اعتراف
آنان به بندگی خدا اشاره میکند و میفرماید: 285 . آمَنَ الرَّسُولُ بِمَ ا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِن رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کَ لٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ
وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِن رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ فرستاده (خدا)، به آنچه از طرف پروردگارش به
سوي او فرو فرستاده شده، ایمان آورده است؛ و مؤمنان همگی، به خدا و فرشتگانش و کتابهاي او و فرستادگانش، ایمان
شنیدیم و اطاعت » : آوردهاند؛ (در حالی که میگویند:) در میان هیچ یک از فرستادگانش، فرق نمیگذاریم. و (مؤمنان) گفتند
ص: 352 «. کردیم. [اي پروردگار ما! آمرزشت را [خواستاریم ؛ و فرجام (همه) فقط به سوي توست
نکتهها و اشارهها: 1. یکی از مزایاي پیامبران بر سایر رهبران بشري این است که آنان به سبب علم حضوري و شهودي نسبت به
وحی و برنامه و مکتب خویش یقین و ایمان قاطع دارند و هیچ گونه تردید و تزلزلی در عقیدهي آنان راه ندارد. 2. کسانی که در
مکتب این پیامبر پرورش یافتهاند نیز، به خدا، فرشتگان، کتابهاي الهی و رسولان حق ایمان دارند و معتقدند که همهي پیامبران
فرقی بین فرستادگان خدا » داراي هدف واحدي هستند و براي یک منظور برانگیخته شدهاند؛ از این رو زبان حالشان این است که
3. مؤمنان پیوسته در مقام اعتراف به بندگی و عبودیت، میگویند: پروردگارا نداي پیامبرانت را، که ما را به سوي تو «. نمیگذاریم
میخواندند، از جان و دل پذیرفتیم و در مقام پیروي و اطاعت برآمدیم. ولی خداوندا! ما انسانیم و گاه غرایز بر ما چیره میگردند و
دچار لغزش میشویم. از تو انتظار آمرزش داریم که مسیر و سرانجام ما به سوي تو خواهد بود (این بخش از آیه نوعی آموزش دعا
و مناجات به مؤمنان است). 4. تفاوتی بین فرستادگان خدا نیست؛ زیرا هدف همهي پیامبران یکی است و آن توحید است. البته
ایمان به همهي پیامبران و برنامههاي آنها منافاتی با نسخ و کنار رفتن ادیان پیشین ندارد. تعلیمات آنها همچون آموزش کلاسها و
مراحل درس است که برنامهي درسی هر کلاسی براي همان پایه مفید است و پس از شروع کلاس بعدي برنامههاي کلاس پیشین
کنار میرود، و در همان حال، احترام درس و معلم محفوظ است. 5. در آیهي فوق به همه اصول دین، یعنی توحید، نبوت و معاد
اشاره شده است؛ از این رو آیهي جامعی به شمار میآید. 6. در این آیه به مواردي اشاره شده که لازم است مسلمانان به آنها ایمان
صفحه 109 از 119
داشته باشند؛ یعنی معتقَدات و باورهاي یک مسلمان واقعی را برشمرده که: به خدا، فرشتگان، پیامبران و کتابهاي آسمانی واقعی
ایمان دارند و مظاهر غیب و شهود را باور کردهاند؛ و این معیار ایمان است. ص: 353 آموزهها و پیامها:
. 1. مبلغ دینی و رهبر واقعی آن است که به راه خود ایمان داشته باشد. 2. پیامبران هماهنگی و یگانگی (در هدف) دارند. 3
مسلمانان باید به مظاهر غیب (خدا و فرشتگان) و مظاهر شهود دین (پیامبران و کتابهاي آسمانی) باور داشته باشند تا مؤمن به
شمار آیند. 4. از دستورات الهی اطاعت کنید و به آمرزش او امیدوار باشید. *** قرآن کریم در آیهي دویست و هشتاد و ششم
سورهي بقره به تطابق تکلیف و طاقت انسان و مناجاتی زیبا اشاره میکند و میفرماید: 286 . لَا یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا
کَسَ بَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْراً کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا
لَا طَاقَۀَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُ رْنَا عَلَی الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ خدا هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف
نمیکند. آنچه (از خوبی) بدست آورد، فقط به سود اوست. و آنچه (از بدي) بدست آورد فقط به زیان اوست. (مؤمنان میگویند:
اي) پروردگار ما! اگر فراموش کردیم یا خطا نمودیم، ما را بازخواست مکن. [اي پروردگار ما! و تکلیف سنگینی بر ما قرار مده،
همچنان که آن را بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادي. [اي پروردگار ما! و آنچه که هیچ طاقت آن را نداریم، بر ما مقرّر
مدار؛ و ما را ببخش؛ و ما را بیامرز و بر ما رحمت آور. تو سرپرست مایی، پس ما را بر گروه کافران، پیروز گردان. نکتهها و
بیان یک حقیقت عقلی است که باید تکلیف با ،«. خدا هیچ کس را جز به اندازهي تواناییاش تکلیف نمیکند » اشارهها: 1. جملهي
قدرت فرد تطابق داشته باشد ص: 354 و تمام احکام اسلام به وسیلهي همین آیه تفسیر میشود و مقیّد
میگردد؛ پس احکام اسلام مخصوص مواردي است که تحت قدرت انسان است؛ براي مثال، جهاد یا روزه براي کسی واجب است
که توانایی انجام آنها را داشته باشد. در ضمن، این جمله بار دیگر این حقیقت را تأیید میکند که احکام شرعی از احکام عقلی و
که در مورد « کَسْب » 2. واژهي «1» . فرمان خرد انسانی جدا نمیگردد و احکام عقل و شرع دوش به دوش یکدیگر پیش میروند
و موافق «2» اعمال نیک به کار رفته است، به اعمالی گفته میشود که انسان با تمایل درونی و بدون زحمت آنها را انجام میدهد
فطرت اوست و یا اعمالی که فوایدش مخصوص خود انسان نیست و ثمرات آن به دیگران نیز میرسد؛ مثل کارهاي خیر. و در
که در مورد اعمال بد به کار رفته است، به معناي کارهایی است که خلاف فطرت انسان است و با زحمت « إکتَسَب » مقابل، واژهي
3. در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا «3» . انجام میگیرد و یا کارهایی که آثار آن تنها به خود انسان میرسد؛ مثل گناهان
خدا انسان را در برابر لغزشی که از فراموشی یا عدم توجه سرچشمه گرفته است، مجازات مینماید؟ پاسخ آن است که گاهی
تفسیر «4» فراموشی نتیجهي سهلانگاري خود انسان است. مسلم است که اینگونه فراموشیها از انسان سلب مسئولیت نمیکند
. قرآن مهر جلد دوم، ص: 355 و میتوان فرد را به خاطر آن (سهلانگاري که منتهی به فراموشی شده) سرزنش یا مجازات نمود. 4
از آیات قرآن «. که بر امّتهاي قبل بوده است براي آنها قرار ندهد «1» تکالیف سختی » : در آیهي فوق مؤمنان از خدا میخواهند که
استفاده میشود که تکالیف سخت در امّتهاي پیشین، در اصل شریعت نبوده، بلکه پس از نافرمانیها و به عنوان عقوبت و کیفر
براي آنان قرار داده شده است همانگونه که یهودیان به خاطر نافرمانیهاي پی در پی از خوردن پارهاي از گوشتهاي حلال،
5. مفاد آیهي فوق همان چیزي است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حکایت شده: من به آیینی برانگیخته «2» . محروم شدند
6. مؤمنان در این آیه از خدا میخواهند که هم آثار طبیعی لغزشها را از «3» . شدهام که عمل به آن براي همه سهل و آسان است
هم رحمت «4» ، روح و روانشان زایل سازد تا به عواقب شوم آن گرفتار نشوند، هم از کیفرهاي تعیین شدهي گناهان در گذرد
فراگیر خود را شامل آنان گرداند و هم بر کافران پیروزشان گرداند. 7. در احادیث متعددي مسلمانان به خواندن دو آیهي آخر
سورهي بقره ص: 356 ترغیب شدهاند و گفته شده تلاوت آن دو همانند گنج است و ثوابهاي متعددي
آري اگر خواندن همین دو آیه تنها در لفظ خلاصه نشود و برنامهي زندگی شود میتواند کانون دل را «1» . براي آن بیان شده است
صفحه 110 از 119
با آفریدگار جهان پیوند دهد و روح را صفا بخشد و عامل فعالیت و تحرّك و سعادت گردد. آري، خواندن مکرر این آیات انسان
را متوجه سرچشمههاي اختیاري خطا و فراموشی میکند، تا از مقدمات آنها جلوگیري کند و منتهی به گناه نگردند. 8. یکی از
روشهاي تربیتی قرآن آن است که به مؤمنان میآموزد چگونه دعا کنند و چه چیزي از خدا بخواهند؛ از اینرو گاهی دعاهاي
پیامبران و مؤمنان در قرآن حکایت شده است و آیهي فوق یکی از این موارد است. آموزهها و پیامها: 1. قوانین الهی سختگیرانه و
بالاتر از طاقت بشري نیست. 2. دستاوردهاي نیک شما به سود خودتان و دستاوردهاي بد شما به زیان خودتان است. 3. در دعاهاي
خویش براي همگان دعا و درخواست کنید. 4. از خدا عفو، رحمت و پیروزي بخواهید. ص: 357 سپاس
خداي را که توفیق اتمام ویرایش اول سورهي حمد را در بهار 1378 ش و ویرایش دوم آن را در پاییز 1382 ش (در بهار قرآن،
رمضان 1424 ) و ویرایش سوم آن را در اسفند 1383 ش و ویرایش چهارم آن را در بهار 1386 ش عنایت فرمود. خدایا قلبهاي ما
را با نور قرآن و اهل بیت علیهم السلام نورانی بفرما و توفیق خدمتگزاري به قرآن اتمام و نشر کامل این دوره تفسیر را عنایت بفرما
و آن را با برکت فرما و این خدمت قرآن را از بنده و همکاران و مشاوران علمی بپذیر و ذخیره آخرت ما قرار بده. و آیۀ اللَّه
محمدهادي معرفت رحمه الله را که در طول این دوره تفسیر مشوّق و راهنماي ما بودند، و شهید غلامعلی همائی را که یاور ما در
ص: 359 «1» . این اثر بودند، از ثواب این تفسیر قرآن بهرهمندساز